کسی به فکر اختراع قرص دوستت دارم نیست!!
در وفور عصر و الیوم و تیغ
در عصر هر کحایی سفر
و پنجره هایی که باید بارور شوند
نمی خواهم پاییز که مردم کسی حرف مرا نشنیده باشد
من بهار را برای مردن انتخاب میکنم
درختی میشوم
به شاخه هایی به قامت مهتاب
که هرروز کودکی از من بالا میرود
حرف هایم طبیعی نیست
اگر می گویم دوستت دارم
من زنی هستم با قلبی به اندازه ی مشتم.
نظرات شما عزیزان: