دریا که امشب غرق شد در شبنم ناچیز تو
هم قید زیتون را بزن هم قید دریا را ولو
این که تو را با خوشه ی انگور بی طاقت کند
تا مست تر در کوچه های نیمه شب باشی ولو
هرچند رنگ گیسویت خاکستری تر میشود
با اصطکاک هر قدم بدجور میگیری الو
خورشید . هم ساقی و هم .هم استکانت میشود
حتا برای سوختن داده به تو حق وتو
هم دست از ما بهتران شد باز هم احساس ما
رسوای پنهان مانده را در کوچه ها دادند لو
هم گل برافشانیم و هم در ساغر اندازیم می
شاید زنی هم در فلک انداخت روزی طرح نو