به سنگ سخت به سختی شراب خانه کشیدم
نشستم ودل سنگی پرازبهانه کشیدم
به روی گونه ی گل کرده ی توماه نشاندم
گریزچشم تورا مست وآهوانه کشیدم
به زلف ناز درازت دل غریب سپردم
برای بنده نوازی دوتازیانه کشیدم
نخواستم که پرستوی سربه زیر تو باشم
نخواستم که رها باشم ورها نکشیدم
نخواستم که توباشی وچشم ازتوبپوشم
به این دلیل قفس را بدون دانه کشیدم
درآن فضای شرابی درآن همیشه ی آبی
غم زمانه نخوردم غم زمانه کشیدم...
نظرات شما عزیزان: