من و تو سبزه بخت مصنوعی
یا دو تا تک درخت مصنوعی
خواب دیدیم سال ها انگار
عشق را روی تخت مصنوعی
من لباس نشسته ای بودم
پهن بر رخت مصنوعی
مرکز ثقل اقتدار تو نیز
بود یک پایتخت مصنوعی
پادشاهانه حکم می راندی
با چنان تاج وتخت مصنوعی
دل ما رد نشد ولی از آن
امتحانات سخت مصنوعی
هر دو گلدان شدیم و حسرت گل
ساخت از ما درخت مصنوعی
چایمان باز از دهان افتاد
چای دو سبزه بخت مصنوعی
نظرات شما عزیزان: