آن شب که گیسوان تو رنگ حنا گرفت
آیینه در مقابل آیینه جا گرفت
انداختم به گردن آتش سه تار را
انگشت های مرد نوازنده پا گرفت
بیهوده سرزنش مکنیدم که دست او
دست خودم نبود که دست مرا گرفت
تا مادران باکره در خود رها شدند
آفت تمام مزرعه ها را فرا گرفت
وقتی بهای حور و پری جز بهانه نیست
باید جهان را به همت یک ربنا گرفت
نظرات شما عزیزان: